چهاردهمین پیش نشست علمی همایش بین المللی «مطالعات تطبیقی اخلاق در اسلام و مسیحیت» با موضوع «حقوق بشر و کرامت انسان در اسلام و مسیحیت» با سخنرانی «کشیش دکتر میگل انجل» مدیر کمیته فرهنگی سازمان وحدت کاتولیک و ارتدکس و همچنین با حضور «حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی فیروزی» عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در تاریخ 26 اردیبهشت ماه سال 1403 در مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام شهر مقدس قم برگزار شد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر در تعارض با مذهب
کشیش دکتر میگل انجل: این جلسه فرصتی است که بتوان دوستی ها را بین ملت ها ایجاد کرد و هدف از این گردهمایی، به وجود آمدن فضای رقابت نیست؛ چراکه مطمئناً رویکرد رقابت، نتایج ناکارآمدی را به همراه خواهد داشت که منجر به ایجاد دوستی بین ملت ها و دولت ها نخواهد شد. مفهوم مدرن حقوق بشر، بعد از جنگ جهانی دوم در دهم دسامبر سال 1948 در پاریس شکل گرفت. این مفهوم مدرن، در جهت روشن کردن ایده های روشنگری انقلاب فرانسه بود، بیشتر نقش حقوق بشر را به عنوان جایگزینی برای ارزش های مسیحی می دانست و بیانیه حقوق بشر که به سازمان ملل متحد ارائه شده بود، یک فنداسیون و یک ریشه غیرمذهبی داشت. این جایگزینی، یک کدی بود برای جامعه ای که قرار بود، حقوق بشر را بدون هیچگونه قالب اساس سیستم حقوقی و هیچگونه اشاره به فرامین مذهب معرفی کند. اعتقاد بر این بود که این حقوق بشر، فقط به کرامت انسانی به صورت ذاتی اشاره داشت و هیچگونه برتری و اعتباربخشی بر پایه قومیت، مذهب، نژاد، رژیم سیاسی و یا نظرات و عقایدی که هر کسی برای خود در جامعه انتخاب کرده بود، نداشت. این مفهوم حقوق طبیعی، یک مفهوم جهانی بود که از یکدیگر جدایی ناپذیر بود و اساس این حقوق بشر بر این فرضیه استوار بود که حق طبیعی یا نقشی را که به هر کسی در جامعه ای تفویذ می کرد، بر اساس اراده ای که فرد در انجام هر کاری ممکن است به او تحمیل شود، نیست؛ بلکه، بر اساس کرامتی است که در ذات هر فرد هست.
ارتباط اعلامیه جهانی حقوق بشر با کرامت انسانی
اعلامیه جهانی حقوق بشری که با این ساختار، به سازمان ملل متحد معرفی شد، به دلیل اینکه فاقد معیارهای مذهبی بود، از لحاظ ساختاری دو نقص بزرگ داشت. در واقع اینطور عنوان گردید که تمام مطالبی که درباره حقوق بشر بیان شده بود، یک بحث ذاتی بود که هیچ ارتباطی با آن کرامتی که خداوند در نهاد هر انسانی قرار داده بود، نداشت. در اینجا در مورد دو موضوع حقوق بشر و بحث کرامت انسانی صحبت می شود که می خواهیم بررسی کنیم، ارتباط بین این دو موضوع چیست و کدامیک نتیجه آن دیگری است. یعنی بررسی شود که آیا کرامت انسانی نشأت گرفته از حقوق بشر است یا حقوق بشر نشأت گرفته از حقوق بشر است؟ جهانی بودن حقوق بشر با نسبیت فرهنگی در تضاد بود و ضرورتاً نشان می داد که یک سیستم نمی تواند، بدون سکوت به پوچی به آن حقوق و کرامت انسانی تبدیل شود. وقتی در مورد کرامت انسانی صحبت می شود، باید به این نکته توجه شود که هیچ انسانی نمی تواند، کرامت انسانی را به شخص دیگر تفویض کند، به دلیل اینکه کرامت انسانی فقط از سمت خداوند در درون انسان ها قرار داده شده است.
در کتاب پیدایش (یکی از اسفار پنجگانه تورات) خداوند فرموده است که من انسان را، مرد و زن، مونث و مذکر را بر اساس تصویری از خودم، خلق کردم (پیدایش 27:1). در کتاب پیدایش، از فعل Create سه بار برای انسان، استفاده شده است. فعل Create که برای خلقت جهان از «هیچ» (Nothing) استفاده شده است، همین فعل به زبان عبری در تورات، برای خلقت بشر هم استفاده شده است. در اینجا از این مقایسه استفاده شده است که همانطور که دنیا از هیچ به وجود آمده است، بلکه باید وجود انسان کشف شود و خلقت انسان بر اساس تقلید و یا بر اساس فرآیند تکاملی نمی باشد و استفاده از این فعل، نظریه تکامل را رد می کند. خداوند در کتاب پیداش فصل 2 آیه 7 فرموده است که من انسان را از خاک آفریدم و زندگی را از بینی، به وجود او دمیدم و این نشان میدهد که انسان یک مخلوق است و شکل تغییر یافته از یک مخلوق دیگر در دنیا نیست. حضرت داوود، چنان شیفته نوع خلقت بشر و آفرینش شده بود که در مزامیر به زیبایی شعر را به خلقت القاء می کند و می فرماید: آسمان ها کار انگشتان توست، ستارگان را به زیبایی آفریدی، بر سر انسان تاج کرامت و جلال قرار دادی، تو انسان را چگونه خلق کردی؟ چطور به او توجه می کنی؟ و او را بر تمام مخلوقاتی که بر زمین وجود دارند، حاکم کردی. دوباره حضرت داوود بر کرامت انسان تاکید می کند و می گوید: خداوندا، تو چه کرامت و بزرگی در وجود یک انسان گذاشتی که حتی با وجود اینکه انسان، اعمال ناشایست انجام می دهد و مرتکب گناه می شود، باز هم آن کرامت در درونش از بین نمی رود. در کتاب پیدایش به این موضوع اشاره شده است که اگر چه گناهان بزرگی که ممکن است بشر انجام دهد، از کرامت او کم نمی کند؛ اما، اگر فردی خون شخص دیگری را بریزد، باید خون او ریخته شود. به خاطر اینکه کسی که کشته شده است، صورتی از خداوند بوده است، در واقع انسان به عنوان مخلوق خداوند، تصویر و نمادی از او است.
فقط خداوند است که حاکم و پادشاه همه مخلوقات است و فقط خداوند می داند که در قلب انسان ها چه می گذرد. هیچ چیزی کرامت ذاتی را از انسان نمی گیرد، در کتاب مقدس خداوند فرموده که محبوبم، اگر ظلمی بر تو رفت، به دنبال انتقام نباش، منتظر روزی باش که او انتقام بگیرد و بزرگترین انتقام گیرنده، پروردگار است. حضرت عیسی که انسان کامل هستند، انسان را به سمت اعلی درجه خود فرامی خواند و ایشان فرمودند که من راه حق حقیقت هستم و شما از طریق راه من می توانید به پروردگار برسید. راه رسیدن به حقیقت، لزوماً انجام کار درست نیست؛ بلکه، فهمیدن و دانستن حقیقت است. آزادی به معنای شناخت خیر و شر است و هر انسان و هر ذهن سالمی قطعاً، اگر بتواند بین خیر و شر تمیز قائل شود، هرگز به دنبال شر نمی رود. اگر کسی شر را انتخاب می کند، به دلیل این است که او از شر حتی به اندازه اندکی، نفع می برد و اگر هم فردی که طالب شر است، شر را انجام ندهد، به خاطر ترس از انجام دادن شر نیست؛ بلکه، به خاطر دیدگاه جامعه و مورد قضاوت قرار گرفتن نسبت به او است که از انجام دادن شر ممانعت می کند. چون دیگران فهم شناخت شر و خیر را دارند و آن فرد را محکوم می کنند. آزادی واقعی، فهمیدن حقیقت صحیح است و اینکه انسان، حقیقت صحیح را در فرآیند تکامل انتخاب کند. حضرت عیسی مرد کاملی بود که باید تلاش کنیم، سیره ایشان را انتخاب کنیم. من متن کتاب مقدس را دنبال نمیکنم؛ بلکه، سیره حضرت عیسی را به عنوان فردی که درجه تکامل را کاملاً درک کرده است، دنبال می کنم. اگر قرار باشد، من در بالاترین درجه تکامل به پروردگارم برسم، از طریق دنبال کردن، روش و سیره پیامبر او، حضرت عیسی مسیح به آن تکامل خواهم رسید. ما در او عظمت انسانی و جلوه خداوند در بشریت را خواهیم دید و کتاب مقدس، تکمیل کننده راه و سیره حضرت عیسی است.
جمع بندی و خلاصه مطالب کشیش دکتر میگل انجل
خلاصه مباحثی که در صبحت های قبلی ارائه شد، شامل موارد زیر می باشد:
1. انسان مخلوق و تصویر خداوند است.
2. پروردگار، انسان را به صورت وحدت جسمانی و روحانی در کل مخلوقات آفریده است.
3. وقتی که خداوند انسان را خلق کرد، او را در عقل خود شریک کرد. بخشی از عقل خود را به انسان تفویض کرد و انسان به واسطه عقل و ذهنی که دارد، می تواند از طریق حکمت به بالاترین درجه کمال برسد.
4. در افکار عمومی هر کسی خیر و شر مختص به خود را در نظر می گیرد و می توان گفت که خیر و شر نسبی است؛ بنابراین، انسان باید خیر و شر را در زندگی کشف کند و این نکته اخلاقی خیر و شر، همان چیزی است که خداوند در وجود همه مخلوقات قرار داده است که باید توسط انسان کشف شود و انسان باید تعیین کند که کدام عمل خیر است و آن عمل را انجام دهد و کدام عمل شر است و باید از آن عمل اجتناب کند.
5. هدایتی که خداوند به انسان می دهد، فقط با آزادی انتخاب و اراده به دست می آید و اگر قرار باشد کسی به خیر برسد، تنها با آزادی می تواند به آن خیر برسد.
6. در مورد کرامتی که خداوند در وجود انسان قرار داده است، می توان گفت که وقتی وجود جسمانی انسان از بین رفت، باید وجود روحانی او باقی بماند و فقط به شرط باقی ماندن وجود روحانی، میتوان گفت که کرامت انسانی که خداوند به او داده است، جاودان خواهد ماند. در زمانی که انسان با پروردگار خود متحد می شود و به وصل او می رسد، آن زمان، کرامت انسانی به نهایت و بالاترین درجه خودش می رسد.
7. صحبت درباره کرامت انسانی، در گفت و گوهای بین ادیانی، این زمینه را فراهم می کند که بتوان درک بالاتری از عظمت انسانی داشت، و از این طریق همه به دنبال احترام متقابل در خانواده، در جوامع و در بین ملت ها با ادیان مختلف هستند و فقط با دانستن کرامت و عزت نفس انسان است که فرد می تواند، به حقوق بشر احترام بگذارد و احقاق حق کند. سنت آگوستین می گوید که خداوند بزرگ است، او بزرگترین آفریدگان است، او شایسته ستایش است و قدرت او بزرگ است و همه انسان ها به دنبال تسبیح و ستایش او هستند. «قلب های ما زمانی آرام و قرار خواهد گرفت که ما به خداوند بپیوندیم»
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی فیروزی: تقارن این نشست به عنوان حقوق بشر و کرامت انسانی است را با دهه کرامت میلاد مسعود حضرت فاطمه معصوم و حضرت امام رضا علیهما السلام را به فال نیک می گیریم و از سوی دیگر، در حالی که ما این نشست را با عنوان حقوق بشر و کرامت انسانی برگزار میکنیم، نمیتوان از وقایع تلخ و تأسف باری که چندین ماه، در غزه در جریان است و نقض فاحش، گسترده و سیستماتیک حقوق بشر و کرامت انسانی است، اظهار تاسف نکنیم.
اشاره به کرامت انسان در آیات قرآن
موضوع بحث ایجاد کرامت انسانی، مبنای حقوق بشر در اسلام است. این نشست، در پی یافتن پاسخ به این سوال است که مبنای رعایت حقوق بشر از دیدگاه اسلام چیست؟ به عبارت دیگر، از منظر اسلام، چرا باید به حقوق انسان ها احترام گذاشت و آن را رعایت کرد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که به نظر می رسد، آنچه پایه و مبنای حقوق بشر در اسلام قرار گرفته است، برخورداری تمام انسان ها، از کرامت انسانی است. به عبارت دیگر؛ حقوق بشر که رعایت آن در همه حال ضروریست، بر اصل مهم، اساسی و بنیادین، کرامت انسانی استوار است. در آیات متعدد قرآن کریم، از جمله آیات کرامت، آیه امانت، آیه خلافت، آیات مربوط به تسخیر، آیه امر سجده بر آدم، و نیز آیات دیگر، مجموعاً بر کرامت انسان دلالت دارد.
و همینطور روایات متعدد و سیره معصومین علیهم السلام این امر را مورد تاکید قرار دادند، از جمله روایتی که از حضرت امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است که می فرمایند مردم دو دسته هستند یا برادر دینی تو هستند و یا در آفرینش همانند تو. تفسیر آیات و روایاتی که بیان شد، در مقاله ای در این همایش ارائه خواهد شد که در اینجا چند نکته به صورت خلاصه بیان می شود.
هتک حرمت کرامت انسانی در طول تاریخ
همانطور که اشاره شد، آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام، مقام بالا، بزرگواری، ارجمندی، حرمت، حیثیت و منزلت انسانی آدمیان را به زیبایی تبیین کرده اند. اسلام با تاکید فراوان بر منزلت و کرامت انسان ها، رعایت حقوق آنها را توصیه کرده است. فلسفه بعثت انبیاء به خصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از یک سو، آزادی انسان از هر گونه قید و بند کاذب و اسارتهای گوناگون مثل تبعیض طبقاتی، نژادی، قومی و مانند آن است؛ و از سوی دیگر، دعوت به اخوت و برادری و برابری و توجه دادن انسان، به حیثیت ذاتی و کرامت و شرافت انسانی او بوده است. علیرغم آموزههای بالای انسانی، و تاکید فراوان قرآن کریم و روایات و رعایت حرمت و کرامت انسان ها، بارها و بارها تاریخ، شاهد صحنه های تاسف بار و تکان دهنده هتک حرمت، حیثیت و کرامت انسان ها بوده است و حادثه تلخی که چندین ماه در غزه در جریان است، از این نمونه است. به یقین، مهمترین یا حداقل یکی از مهمترین علل این گونه رفتارها با انسان ها، این است که کسانی که اینگونه رفتارها را با این دیدگاه مرتکب شدند، اصولاً برخی از انسان ها را فاقد کرامت و منزلت و خارج از حوزه انسان و انسانیت میپنداشتند و در نتیجه آن ها را فاقد هرگونه حقی قلمداد میکردند و به دنبال آن نقض حقوق، و آزادی های افراد به راحتی صورت می گرفت و هرگونه رفتاری با آنان مجاز شمرده می شد.
پذیرش اصل کرامت انسانی، مبنای رفتار انسانی
پذیرش اصل کرامت انسانی و قائل شدن به کرامت انسان، در بردارنده آثار حقوقی و اخلاقی است و به این معناست که انسان در هر حال و موقعیتی که باشد، از آن جهت که انسان است، سزاوار، و شایسته و برخوردار از حقوق خواهد بود. آنچه اهمیت دارد، این است که هر کسی دست کم یک انسان است و پذیرش کرامت برای انسان می طلبد که رفتار ما با افراد به انسانها، رفتاری انسانی و مطابق شأن و منزلت آنان باشد؛ بنابراین، کمترین چیزی که کرامت می طلبد، رفتاری خوب و انسانی است. اگر آنگونه که در آیات قرآن کریم و روایات آمده است، قائل به کرامت انسانی شدیم، باید برای انسان، حقوق بنیادینی که مقتضای انسانیت انسان است، باعث شد و در این صورت اهانت به کرامت، شخصیت و منزلت انسان ممنوع خواهد بود.
اعمالی همچون شکنجه، مثله کردن، به بردگی گرفتن، به بند کشیدن، نسل کشی، کوچ اجباری انسان ها، آواره کردن آنان، سلب بی دلیل حق حیات، به فقر و فلاکت کشاندن انسانها، و محروم کردن آنان از حداقل امکانات زندگی آبرومندانه، و ده ها حق دیگر، قابل توجیه و پذیرش نخواهد بود. و از سوی دیگر، خود انسان نیز حق ندارد، کرامت و منزلت خود را نادیده گرفته و حقوقی همچون حق حیات را از خود سلب نماید.
تساوی انسان ها، لازمه کرامت انسانی
لازمه و مقتضای کرامت انسانی، تساوی همه انسان ها، در اصل انسانیت است. بدیهی است که مساوات در انسانیت، مساوات در لوازم آن نیز هست، لذا همه انسان ها، از حقوق و آزادی های بنیادین و آزادی اراده و انتخاب، فارغ از عوامل عارضی همچون؛ رنگ پوست، نژاد، ملیت، جنسیت، تابعیت، عقیده و مانند آن برخوردار خواهند بود. در اینجا فقط به یک روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اشاره میکنم که فرمودند: مردم همانند دندانه هاى شانه با هم برابرند.
کرامت ذاتی و اکتسابی
البته، این نکته روشن است که کسانی که دارای تقوا، ایمان و عمل صالح هستند، از کرامت بیشتری برخوردار خواهند بود. و شاید بیان برخی از دانشمندان مسلمان، در تقسیم کرامت به کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی اشاره به همین مطلب داشته باشد. اندیشمندان مسلمان، مستند به آیات قرآن کریم، دو نوع کرامت، ذاتی و اکتسابی را تفسیر کرده اند.
کرامت ذاتی
نوع اول کرامت، با استناد به آیه وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ ... (آیه 70 سوره اسراء)، کرامت ذاتی است که همه انسان ها در آن شریک هستند. به این معنا که مومن یا غیر مومن بودن، مجرم یا غیر مجرم بودن، نیکوکار یا غیرنیکوکار بودن انسان، تفاوتی در این نوع کرامت ندارد و همه انسان ها در این نوع کرامت، با هم شریک و مساوی هستند.
کرامت اکتسابی
نوع دوم کرامت که دانشمندان مسلمان، با استناد به آیات قرآن، از جمله آیه ﴿... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ...﴾ ؛ بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست، بیان کردند، کرامت اکتسابی یا ارزشی است. این کرامت، با تلاش و کوشش خود انسان به دست می آید. بر خلاف کرامت ذاتی که همه انسان ها به صورت خدادادی از آن برخوردار هستند، در کرامت اکتسابی، انسان باید با تلاش و کوشش این کرامت را به دست بیاورد، یعنی عمل صالح و نیکو انجام دهد.
تفاوت کرامت ذاتی و اکتسابی
اگر بخواهیم به صورت واضح تر این دو کرامت را تصویر کرد، می توان چند تفاوت را برای این دو کرامت بیان کرد:
1. کرامت ذاتی، کرامتی است که خداوند به انسان عطا کرده است و خداوند فرمود ما بنی آدم را تکریم کردیم. این کرامت، متعلق به همه انسان ها، غیر اختیاری و خدادادی است؛ به طوریکه، انسان در به دست آوردنش هیچ تلاشی نکرده است. اما، کرامت اکتسابی، خدادادی نیست و انسان باید با تلاش و کوشش خود آن را به دست بیاورد.
2. تفاوت دوم این است که کرامت ذاتی، قابل سلب شدن و کم و زیاد شدن، از انسان نیست؛ اما، کرامت اکتسابی، قابل سلب و کم و زیاد شدن به دست خود انسان است.
کرامت انسانی گناهکاران و مجرمین
بسیاری از رفتارهای خلاف کرامت انسانی و نقض حقوق بشر با این تصور صورت می گیرد که اگر کسی مرتکب جرم یا جنایتی شد، دیگر از هیچ کرامتی برخوردار نیست و می توان هر رفتاری را نسبت به او انجام داد. بنابراین، سوال این است که اگر فردی با اختیار و اراده آزاد خود دست به اعمال و رفتار ناشایست بزند و مرتکب جرم و تخلف شود و پا را از محدوده شر و قانون فراتر بگذارد، آیا چنین فردی باز هم از کرامت برخوردار خواهد بود؟ پاسخ به این سوال، یک فرصت گسترده میطلبد که از حوصله این جلسه، خارج است؛ اما، اجمالاً در پاسخ می توان گفت که این افراد نیز همچنان از کرامت، از نوع ذاتی برخور دارند. هر چند که ممکن است آن فرد از کرامت اکتسابی برخوردار نباشد؛ لذا، با این افراد نیز باید ضمن رعایت حقوق شان، رفتار انسانی داشت و نمیتوان هرگونه رفتاری را نسبت به آنان روا داشت؛ زیرا، مجرم نیز انسان است، اما انسانی که راه خطا رفته است. البته ممکن است کسی شبهه ایجاد کند که این پاسخ، دچار یک تناقض درونی است، به این بیان که اگر مجرم، همانند دیگر انسان ها است، چرا مانند افراد نیک، راه درست و ثواب را نپیموده است؟ پاسخ این است که مراد از همانندی مجرم با انسان های دیگر، این است که مجرم، در عملکرد مانند دیگران نیست؛ بلکه، به لحاظ شخصیت انسانی مانند دیگران است. ساختار وجودی انسان به گونه ای آفریده شده است که مطابق با آیه ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴾ ؛ پس بزه کاری و پرهیزکاری اش را به او الهام کرد (شمس/5)؛ خداوند نیز انسان ها را با همین ویژگی ها و استعدادهای درونی، از جمله استعداد بزهکاری، ارجمند و گرامی آفریده است.
جمع بندی و نتیجه گیری مطالب دکتر مهدی فیروزی
با نگاهی به آموزه های اسلامی و سیره معصومین علیهم السلام معلوم می شود، انسان موجودی است که از ویژگی های خاصی برخوردار است که یکی از این ویژگیها، برخورداری از امتیازاتی است که دیگر موجودات از آن بی بهره اند. برخورداری از عقل، اختیار و اراده آزاد، موهبتی بزرگ است که انسان از آن برخوردار شده است. همه این ها به خاطر ظرفیت عظیم وجودی انسان، به عنوان اشرف مخلوقات و جانشین خداوند بر روی زمین است. آفرینش کریمانه و توام با کرامت انسان نیز، جلوه دیگری از منزلت انسان در پیشگاه خداوند است. بنابراین، قائل شدن به کرامت ذاتی برای انسان، بدین معناست که همه انسان ها در هر حال و موقعیتی که باشند، سزاوار احترام هستند و این دیدگاه، در بردارنده آثار حقوقی و اخلاقی بوده است و به گونه ای کلی، برابری همه انسان ها را در برخورداری از حقوق اساسی و بنیادین به ارمغان می آورد. پس عواملی همچون ناتوانی، شخصیت ناکارا، شیوه زندگانی، دودمان و تبار، پایگاه و موقعیت اجتماعی، جنسیت، تابعیت، آیین و مذهب، تاثیری در برخورداری افراد از این حقوق ندارد.
آنچه اهمیت دارد این است که هر کس دست کم یک انسان است و باید با یک انسان، هر که میخواهد باشد و با هر ویژگی، رفتاری انسانی داشت.
اشاره به کرامت اکتسابی در کتاب مقدس
حجت الاسلام دکتر محمد صحاف کاشانی: بنده سوالی از آقای دکتر میگل دارم. آیا نظریهای که آقای دکتر فیروزی بیان کردند، اینکه انسان هایی هستند که کرامت بیشتری از دیگران دارند، آیا در کتاب مقدس شبیه این نظریه وجود دارد؟ چون در عهد عتیق به قوم بنی اسرائیل، یک نگاه ویژه ای شده است، در این زمینه اگر نکته ای هست، ممنون میشم توضیح بفرمایید.
کشیش دکتر میگل انجل: بله، این کلمه را با عناوین مختلف، در بخش های گوناگون، کتابهای دینی مسیحیان آمده است. مثلاً ممکن است یک عنوان در یک کشور، و یک ملیت و یک مذهب به شکل دیگری استفاده شود، در واقع در مورد برتری یا کرامت صحبت می شود، اما به شکل های دیگر بیان می شود. بنده با هر دو کرامت ذاتی و اکتسابی، که در بیانات آقای دکتر فیرزوی به آن اشاره شد، کاملاً موافق هستم؛ چراکه هر دو کرامت در انسان وجود دارد و در کتاب های مقدس، و در ادیان مختلف نیز به آن اشاره شده است. در هر بخشی از کتاب مقدس، در مورد کرامت اکتسابی صحبت شده است، اما به صورت متفاوت، و تحت عنوان sanctity یا «تقدس» یا «پرهیزگاری» به آن اشاره شده است. در واقع به این نکته اشاره دارد که هر کسی که دارای یک کرامت اکتسابی بلند مرتبه و بالاتر است، به مرحله پرهیزگاری[1] هم رسیده است. کرامت ذاتی را نمی توان از بین برد و به واسطه اعمال هر شخص، کرامت اکتسابی او کم یا زیاد می شود. کرامت را می توان به یک عکس تشبیه کرد، چراکه در کتاب مقدس آمده است، پروردگار، انسان را بر اساس شکل خودش آفریده و در واقع انسان، یک تصویری از پروردگار است. اگر شما عکس شخص عزیزی را در خانه داشته باشید به خوبی از آن مراقبت می کنید و اجازه نمی دهید که در معرض آلودگی و کثیفی قرار بگیرد، کرامت اکتسابی هم به همین شکل است و ممکن است که کرامت انسان، آلوده شود و هر چه که انسان از آن کمتر مراقبت کند، دارای لکه ها و آلودگی های بیشتری می شود و آن کرامت اکتسابی انسان از لحاظ درجه کمتر و کمتر خواهد شد.
در کمدی الهه، دانته می گوید: ای انسان، تو خلق شده ای، نه اینکه مثل حیوان زندگی کنی، بلکه به دنبال ارزش های خودت باش و ارزش هایت را پیدا کن و انسان کامل باش. با پیدا کردن ارزش و کرامت که مختص انسان است و در هیچ نوع موجود دیگری یافت نمی شود، می توان انسان کاملی بشوی.
بررسی روایت ان الله خلق آدم علی صورته
حجت الاسلام دکتر محمد صحاف کاشانی: با توجه به مطالبی که به آن اشاره شد و همچنین با توجه به روایت «ان الله خلق آدم علی صورته»، آیا علمای اسلامی با این دیدگاه این موضوع را بررسی نمودند؟
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی فیروزی: بیشتر علمای عرفان این بحث را مطرح کردند، که اگر دوستان علاقمند باشند، مقاله ای را آقای دکتر محمد حسین ساکت در مورد موضوع کرامت انسانی از حیث عرفان مورد بررسی قرار داده اند که در آن مقاله این بحث مطرح است. اما اگر بخواهیم از زاویه دیگر و از منظر قرآن به این موضوع اشاره کنیم، بحث آیه خلافت مطرح میشود. کسی که جانشین کسی دیگری می شود، باید بیشترین شباهت و ویژگی او را داشته باشه، تا مستحق جانشینی باشد. خداوند هم از بین همه موجودات، انسان را جانشین خود در زمین قرار داد؛ به دلیل اینکه، بیشترین ویژگی و بیشترین شباهت را انسان به خداوند، دارد. از این حیث می توانیم این روایات را بیان کنیم و بدین معناست که آن ویژگی های که در انسان وجود دارد، در حد اعلاء در خداوند وجود دارد. لذا، خداوند موجودی مثل انسان را آفریده است که ویژگیهای نزدیک به خودش را دارد، البته که این یک قیاس مع الفارق است. به عنوان مثال، اگر مسئولی بخواهد، یک قائم مقام برای خودش انتخاب کند، کسی را انتخاب می کند که بیشترین ویژگی ها و مهارت ها را نسبت به خودش داشته باشد.
کشیش دکتر میگل انجل: البته من باید نکته ای را متذکر شوم و اینکه این تصویر که ما در مورد آن صحبت می کنیم، تصویر فیزیکی نیست، و در مورد تصویر روحانی صحبت می شود. سال ها پیش کودکی از من پرسید که آیا راه بهشت رفتن سخت است یا آسان؟ به او گفتم، هم آسان است و هم سخت. راه بهشت آسان است، از آن لحاظ که همه ما می دانیم راه درست چیست و راه روشن است؛ و راه بهشت از این بابت سخت است که آزادی انسان، او را دچار چالش می کند که من خیر یا شر را انتخاب کنم. و این نقطه ضعف انسان است که با وجود که راه درست را می داند، تصمیم می گیرد که شر را انتخاب کند.
سوال حاضرین: انسان هایی که از طریق ایمان به مسیح، کرامت پیدا کردند، چگونه برای سایر انسان ها که به مسیح ایمان ندارند، احترام قائل می شوند؟
کشیش دکتر میگل انجل: در پاسخ این سوال، مهمترین نکته این است که همه انسان ها نشانههایی از پروردگار دارند و همین نشانه ها، پایه کرامت انسانی هستند، چون با این نشانه ها انسان نشانه ای از خالق خود هست. زمانی که یک فرد مسیحی، با یک کسی که به مسیح اعتقاد ندارد، به دلیل اینکه آن فرد مخلوق پروردگار است، ضمن اینکه برای او دعا می کند، به آن شخص احترام می گذارد. نه به خاطر اینکه آن شخص نیاز به تغییر دارد، بلکه نیاز به دعا دارد.
بسیاری از مردم می پرسند که وقتی فردی مرتکب گناه می شود، چرا خداوند اجازه می دهد که این اتفاق رخ دهد؟ در پاسخ باید گفت، آن خداوند نیست که باعث اجازه این رخداد می شود و ما هستیم که این اشتباه را انتخاب می کنیم و پس از آن می خواهیم همه اشتباهات را به گردن خدا بیندازیم. به عنوان مثال عشقی که مادر نسبت به فرزند دارد را مطرح می کنم. بحث عشق که مطرح می شود، موضوع احساس نیست و در بسیاری از مواقع ما عشق مادر نسبت به فرزند را متوجه نمیشویم و شاید فکر کنیم که مادر قصد دارد به زور به فرزندش دارو بدهد، اما آن مادر می داند که دارو خوردن فرزند، به نفع او است و این رابطه نیز مثل رابطه خالق و مخلوق است و من به همه آن هایی که به این رابطه اعتقاد دارند، احترام می گذارم.
راه های کسب کرامت اکتسابی در مسیحیت
سوال حاضرین: همانطور که اشاره شد، یک فرد در اسلام می تواند کرامت خود را مثلاً با تقوا بالا ببرد، لطفاً بفرمائید که در دین مسیحیت با چه راه هایی می توان کرامت انسانی را بالا برد؟
کشیش دکتر میگل انجل: برای رسیدن به حد بالای کرامت انسانی، نمی توان فقط به متون دینی اکتفا کرد، چون در متون دینی بعضی از موارد ماورائی است و برای انسان طبیعی که در این دنیای امروز زیست می کند، دست نیافتنی است. حضرت مسیح علیه السلام فرمودند که اگر شخصی به تو سیلی زد، طرف دیگر صورت خود را به سمت او ببر و حتی پیراهن خود را به او بده. در واقع، پیروی کردن از این آموزه ها، در دنیای امروز، آنقدر سخت است که قابلیت درک ندارد و بنابراین نمی توانیم فقط به متون دینی اکتفا کنیم و زندگی قدیسان را بررسی می کنیم و از آن ها الگو می گیریم.
همین موارد را در اندیشه شیعه است که نباید فقط به متون مقدس و قرآن اکتفا کرد، بلکه سیره ائمه معصومین هم هست که آقای دکتر انجل اشاره کردند که تعداد حواریون هم دوازده نفر بود که ما نیز سیره آن را رعایت می کنیم که همه اینها برای رسیدن به آن کمال نهایی، یک نشانه است.
حاضرین: ما چطور فریاد حق طلبی و فریاد حقوق بشر می زنیم، در حالی که هیچ جا نشانهای از حقوق بشر نیست. حیوانات محافظت و نگهداری می شوند و حقوق حیوانات رعایت می شود، اما یهودیانی که ادعای حفظ حقوق بشر دارند، خودشان اولین و بزرگترین، ناقضان حقوق بشر هستند و همه دنیا از آن ها پیروی می کنند. آن ها تقریباً همه مسائل اقتصادی و سیاسی و بازارهای جهانی را در دست دارند. اما گاهی انسان آنقدر خط شکنی می کند که جایی برای مباحث حقوق بشر وجود ندارد.