نشست «فرهنگ و تجربیات زنانه در قرآن و عهدین با تأکید بر مباحث اخلاقی» شنبه ۸ بهمن از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
نشست «فرهنگ و تجربیات زنانه در قرآن و عهدین با تأکید بر مباحث اخلاقی» شنبه ۸ بهمن از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید:
قرآن ابعاد مختلفی درباره زنان بیان کرده است که شامل؛ زن به مثابه انسان، زنان به عنوان گروهی از افراد جامعه که دارای وظایف و حقوقی هستند، به عنوان مادر، دختر و خواهر هستند. همچنین قرآن کریم نکاتی درباره زنان الگو بیان کرده و نام آنها را طرح و شخصیتهایی خاص را در زمینه اخلاقی نام برده است. قرآن کریم یک مدل جدید درباره ازدواج بیان کرده و در این مورد بر سه نکته تأکید کرده است که شامل؛ آرامش یا سکینه، نشان دادن عشق و علاقه و رحمت هستند.
جایگاه زن در قرآن کریم
این بحث مهم است، چون ششصد سال بعد از میلاد حضرت مسیح(ع) بیان شده است. همچنین در قرآن تأکید شده تنها معیاری که میتوان زن و مرد را مقایسه کرد تقواست. یکی از موضوعات خطیری که قرآن به آن اشاره میکند طلاق است. اخلاق در فقه ما کنترلکننده بود و در مقابل اقتدارهایی است که شاید در میان گروهی وجود داشته و تأکید شده که باید در برابر خداوند پاسخگو باشند.
در قرآن جملهای هست که در بایبل نیست و آن اینکه خداوند حضرت مریم را قدیسه میداند و گفته است به سبب اینکه عفیف و تصدیقکننده خدا بود ما نور عیسی(ع) را به او دادیم؛ یعنی این عظمت مربوط به اوست و تنها افتخار او این نیست که مادر حضرت عیسی است. قرآن در مباحث حکمی، اخلاقی و حقوقی نیز گزارههای مختلفی را درباره زنان بیان میکند.
جایگاه اخلاق در انجیل
همچنین جاسینتا ویگاس، استاد الهیات و متخصص کتاب مقدس در دانشگاه سنت توماس ایتالیا، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه گفتند:
خداوند به افراد خاصی هنجارهای اخلاقی مخصوصی داده که بتوانند افراد دیگر را به سطح بالای اخلاق برسانند و انسانها را به سطوح متعالی هدایت کنند. در اخلاق مسیحی و انجیلی خداوند به صورت انسانی نشان داده شده است که راههای عملی را به انسان نشان میدهد، از جمله عشق به خداوند و خوبی.
بر اساس این اخلاق میتوانیم به دوست داشتن مرد و زن به عنوان مخلوقات خداوند پی ببریم و توجه به این نکات مطرح شده در انجیل، عشق و علاقه به خداوند و مخلوقات را در پی دارد. البته اخلاق به این شکل تئوریک در انجیل نیامده، اما گفته شده است که خداوند مسئولیت هدایت اخلاقی بندگان را برعهده دارد، اما مردم میتوانند پیرو خداوند باشند یا راهی دیگر را انتخاب کنند. زنها و مردها باید حقوق یکسانی داشته باشند و میتوانیم از مردان و زنانی که در انجیل توصیف شدهاند به این نکات پی ببریم.
تغییر نگاه به بانوان
در کتاب مقدس برخی از خانمها ساکت، برخی فعال و برخی قدرتمند هستند. خانمها در انجیل به صورت نمادین نشان داده شدهاند. ماجرای هاجر و سارا هرکدام به شکل متفاوتی دیده شدهاند و نقشهای آنها برجسته نشده است، اما در زمینه نجاتبخشی انسان بسیار فعال هستند. کلیسای کاتولیک اجازه میدهد که افراد مختلفی بتوانند تفسیرهای منتقدانهای را از مسیحیت ارائه دهند و خوشبختانه کلیسای کاتولیک به دیدگاههای بسیار آگاهیبخشی رسیده و نقش بسیار مهمی را به خانمها داده است.
پاپ فرانسیس نقشهای مهم مدیریتی را به خانمها در واتیکان داده و اکنون دبیر یکی از بخشهای مهم در واتیکان به یکی از راهبهها داده شده است. پس نگاه بسیار بدی که طی قرون متمادی در مسیحیت به خانمها وجود داشته دیگر جایگاهی ندارد. در انجیل یوحنا گفتوگویی بین حضرت عیسی و حضرت مریم صورت گرفته است که نشان میدهد حضرت عیسی(ع) بسیار به حضرت مریم(ع) احترام میگذارد و نقش مادری حضرت مریم برای حضرت عیسی(ع) به خلوص نیت و کمالات حضرت مریم بازمیگردد و میتوانیم همه کمالات را در حضرت مریم(ع) جستوجو کنیم.
لزوم تلفیق دیدگاه اسلام و مسیحیت درباره زنان
در بسیاری از موارد ممکن است با مسلمانان اشتراک نداشته باشیم، اما در بسیاری از موارد میتوانیم دیدگاههای نزدیکی داشته باشیم و دیدگاههایمان را با همدیگر تلفیق کنیم. همچنین، در عهد عتیق به پادشاهی خداوند اشاره شده که یک تشکیلات شبهسیاسی محسوب میشود و منظور این است که عدالت باید در همه جا فراگیر شود. پادشاهی الهی به عیسی مسیح تعلق میگیرد و حضرت عیسی(ع) نماد خداوند و عدالت الهی است. در واقع حضرت عیسی(ع) شخصیتی است که این عنوان برای او و درباره اوست.
حضرت عیسی(ع) پادشاهی را ترک کردند، زیرا میخواست به عنوان پیامبر خدا به سراغ کسانی برود که به وی نیاز داشتند که از جمله آنها بیماران و فقرا بودند. هدف اصلی حضرت عیسی این بود که شخصیتی نجاتبخش باشد، اما درباره نقش زنان در پادشاهی الهی باید گفت که این نقش زندگی کردن بر اساس ارزشهایی است که عیسی مسیح مروج آن بود.